دیدن دبیرجانم ❤️
امروز صبح ساعت 7 ازخواب بیدارشدم وتاساعت 10وربع درس خوندم و ساعت 10 و ربع آماده شدم ورفتم به سمت حدیدی پوروقتی که رسیدم فکرکردم بچه های نهم با دبیرجانم تو آزمایشگاه هست کلاسشون و تو سالن چند دقیقه ای منتظر بودم تااینکه مبینامن ودیدوبهم گفت کلاسمون تونماز خونه هستش و دبیرجان هم تو نمازخونه هستندو خلاصه رفت سرویس بهداشتی وبه من گفت وایستم و باهاش برم بالا(طبقه ی سوم مدرسه) ومنم منتظر موندم و خلاصه رفتیم تو نماز خونه و دبیرجانم رو دیدمشون و باهاشون سلام و احوال پرسی کردم و امروز هم دوباره من و کل بچه های نهم کلی خندیدیم طفلکی دبیرجانم چی میکشن از دست بچه های نهم البته سه نفراز بچه های هشتم ک...