معصومه باروئیمعصومه باروئی، تا این لحظه: 23 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره
وبلاگ عزیزموبلاگ عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 60 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
زنداداش سمانهزنداداش سمانه، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره
داداش محمدداداش محمد37 سالگیت مبارک
داداش صادقداداش صادق، تا این لحظه: 35 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره
داداش امیرداداش امیر، تا این لحظه: 33 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
زنداداش فروزانزنداداش فروزان، تا این لحظه: 32 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره
دبیر جانمدبیر جانم، تا این لحظه: 42 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره
حسینحسین، تا این لحظه: 4 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره
زنداداش نگارزنداداش نگار، تا این لحظه: 36 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 2 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره
سالگرد عقد داداش محمد و زنداداش سمانهسالگرد عقد داداش محمد و زنداداش سمانه، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
سالگرد عروسی داداش محمد و زنداداش سمانهسالگرد عروسی داداش محمد و زنداداش سمانه، تا این لحظه: 9 سال و 25 روز سن داره
سالگرد عقد داداش امیر و زنداداش فروزانسالگرد عقد داداش امیر و زنداداش فروزان، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره
سالگرد عروسی داداش امیر و زنداداش فروزانسالگرد عروسی داداش امیر و زنداداش فروزان، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
سالگرد عقد داداش صادق و زنداداش نگارسالگرد عقد داداش صادق و زنداداش نگار، تا این لحظه: 3 سال و 16 روز سن داره

دنیای خاطراتم

یک روز عالی با دوستای عزیزم😘❤️

    دوست یعنی کسی که وقتی هست آروم باشی و وقتی که نیست توی زندگیت یه چیزی رو کم احساس کنی #به_وقت_رفاقت یک روز عالی که دوست عزیزم الهه کاشف با خواهرهاش یگانه و یکتا اومدن خونه ی ما و من با الهه درس کارکردم                     ...
28 دی 1398

#روز_برفی⛄

برف آمده شبانه رو پشت‌بام خانه برف آمده رو گل‌ها رو حوض و باغچه‌ی ما زمین سفید هوا سرد ببین که برف چها کرد رو جاده‌ها نشسته رو مسجد و گلدسته برف قاصد بهاره زمستان‌ها می‌باره سلام سلام سپیدی! دیشب ز راه رسیدی؟ شاعر:پروین دولت‌آبادی                                             ...
21 دی 1398

دیدن بهترین دبیرم😍❤️

    مگه میشه از نگات دل برید و خسته شد تو خود عشقی و عشق کم میاره پیش تو کاش یه جوری بشه که چشم به راهت نشینم مثلا تو باشی من واسه ی تو بمیرم اون چشمات منو دیوونه کردن آخرش انقد خوبی که من دلم نمیشه باورش یک روز خوب که با دوستای عزیزم مینو و پریسا و مهدیه و سمانه رفتیم به دیدن بهترین دبیرمون و بچه های هفتم و هشتم و نهم اعتکاف درسی ریاضی هم داشتند ️                   ...
5 دی 1398

دانشگاه فردوسی😍

    دوستی نشانی از عشق داره کسی می تونه دوست تو باشه که از صمیم قلب اون رو دوست داشته باشی #دانشگاه_فردوسی یک روز خوب که با دوست عزیزم طاهره رفتیم دانشگاه فردوسی پ ن : دوست عزیزم طاهره تو دانشگاه فردوسی درس میخونه                                               و من و دوست عزیزم طاهره             ...
3 دی 1398

یلدا ۱۳۹۸😍

چه میچسبد نوشیدن یک استکان چای داغ،در شبی سرد ،وقتی عزیز های زندگی ات کنارت نشسته اند و با تماشا و هم صحبتی شان عشق میکنی... وقتی با یک دقیقه زمان اضافه ،یک عمر خاطره خوب برای روزهای دلگیری ات پس انداز میکنی و هرجا که تنها و بی پناه شدی، یادت می افتد ؛تو کسانی را داری که به اندازه ی تمام دانه های برف،برایت آرزو های خوب دارند یلدا یعنی آدم ها برای سلامت نفس و جانشان و برای زنده ماندن ؛عشق می‌خواهند و شاید ناب ترین حالت عاشقی از سمت کسانی باشد که کنارشان قد کشیده ای و جز لاینفک بهترین خاطرات تواند .همان ها که با گرمی حضورشان ،جهان را جای بهتری می‌کنند برای زیستن...یلدا یعنی قدر باهم بودنمان را بدانیم ،که بیشتر کنار هم باشیم،که حواس...
30 آذر 1398

خونه ی دوست عزیزم الهه کاشف😍

پاییز قشنگ و زیبا ماه آذر مگه چی داشت که اونو سپردی تو باز به دل زمستون سرد ماه آذر خیلی زیباست، اما تو دادی به سرما که بگیری انتقامت از همون گرمای پارسال ماه آذر، ماه دوست داشتنی من بود تنها ماهی بود که همه وجودم رو خوب میفهمید تنها ماهی که، منو با زمستون آشنا میکرد. تنها ماهی که زندگی رو به من هدیه داد. تنها ماهی که، مرا فهمید مرا درک کرد مرا امیدوار کرد مرا از مرگ نجات داد مرا از ترس درونی حفظ کرد مرا عاشق زندگی کرد. تنها ماهی که از من، در برابر مرگ حمایت کرد. ماه آذر خیلی زیباست، برگای روی زمینش، خستۀ خسته اند. درختاش همه دلشکسته اند. پ ن : یک روز عالی خونه ی دوست عزیزم الهه     ...
26 آذر 1398

سینما😍

به نام‌ خدا .... امروز ۲۶ آذر ماه ۹۸ و از چند هفته ی پیش بادوستای عزیزم طاهره و فاطمه و آرزو قرارگذاشتیم بریم سینما و دیروز که داشتم از دانشگاه میومدم به سمت خونه دیدم توی گروه تلگرامی ای که من و فاطمه و آرزو و طاهره توش هستیم طاهره گفت فردا (امروز) بریم سینما و منم چون از قبلش قرارگذاشته بودم برم خونه ی دوستم الهه کاشف تو گروه به طاهره گفتم تاساعت ۸ شب خبر میدم، خلاصه شب هم که رسیدم خونه مجیدآقا(پسردایی هادیم) و خانمشون زهره خانم(دخترخاله نجمم)(عروس دایی هادیم) وآقا مجتبی(پسرخاله نجمم) و عمه فاطمه ی زهره خانم و آقامجتبی(خواهر شوهرخالم) و ستاره و سحر و امیرحسین اومدن خونمون و اینم بگم که مجیدآقا خونشون تا پریسال بیرجند بود و پارسال خون...
26 آذر 1398

یه روز عالی😍

    داداش که داشته باشی اگه یه دنیا دشمنت باشن داداشت رفیقته.... یعنی پناهگاه همیشگی داری.... شب های دل گیری نداری.... اصلا غم نداری..... کسی جرات نمیکنه چپ نگات کنه..... انگار دنیارو داری.... به سلامتی همه ی داداشا یک روز عالی که من ساعت ۱ونیم تا ۲و ربع مشاوره داشتم و مشاورمم گفتند که امروز داداشمم بیادو داداش صادقمم بامن اومد و بعداز مشاوره هم با داداش صادقم رفتیم بیرون ناهار خوردیم ️                         ...
14 آذر 1398

یک شب عالی😍

    ابرها به آسمان تکیه میکنند درختان به زمین وانسان ها به مهربانی یکدیگر گاهی دلگرمی یک انسان چنان معجزه میکند که انگار خدادرزمین کنار توست عزیزانم بخاطر حضورتان و مهربانی بی حد و مرزتان یک دنیا ممنوووونم #خانواده یک شب عالی خونه ی داداش امیرم               ...
1 آذر 1398