دیدن دبیر جانم❤️
26 اردیبهشت یک روز عالی که بچه های نهم با دبیر جانم کلاس ریاضی داشتندومنم دوباره رفتم حدیدی پوربرای دیدن دبیر
جانم ️ ساعتای 9 و نیم رسیدم و رفتم سرکلاس دبیرجانم نشستم️ وداشتند سئوالای ریاضی پایه ی نهم استان
های مختلف مثل سیستان و بلوچستان و ایلام و ... رو حل میکردن، خلاصه یکی از سئوالارو عارفه اسکندریان اشتباه حل
کردش و به دبیرجانم گفت هرچقدر اینو حل میکنم جواب آخرش اشتباه در میاد،دبیرجانم هم به عارفه اسکندریان گفتند:
ازبس که حرف میزنی و تمرکز نداری برای حل سئوال و به جای اینکه روی سئوال تمرکز کنی هنگام حل سئوال با خودت حرف
میزنی و بعداز اینکه دبیرجانم این حرف رو به عارفه اسکندریان گفتند همه ی بچه های نهم به عارفه خندیدند و من و مینو
به هم دیگه نگاه کردیم و مردیم از خندهو بعد از اینکه دبیرجانم اون حرف رو به عارفه گفتند عارفه رفت سر جاش و برگه
رو گذاشت رو دیوار و ایستاده اون سوال رو حل میکرد و یکی از همکلاسی های عارفه که عارفه رو دید در اون حالت داره حل
میکنه به دبیرجانم گفت : به عارفه بر خورده و ناراحت شده داره اینجوری حل میکنه بعد عارفه گفتش که ناراحت نشدم و
بهمم بر نخورده و ساعتای 11 هم با اتوبوس را افتادم به سمت ایستگاه اتوبوس شهرک فرهنگیان آخه کلاس ریاضی
میخواستم برم و یک آموزشگاهی میرم اسم آموزشگاه مهرگان هست ودبیری که درس میدن خانم محمد پور هستند