معصومه باروئیمعصومه باروئی، تا این لحظه: 23 سال و 3 ماه سن داره
وبلاگ عزیزموبلاگ عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 60 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
زنداداش سمانهزنداداش سمانه، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره
داداش محمدداداش محمد، تا این لحظه: 37 سال و 1 روز سن داره
داداش صادقداداش صادق، تا این لحظه: 35 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره
داداش امیرداداش امیر، تا این لحظه: 33 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره
زنداداش فروزانزنداداش فروزان، تا این لحظه: 32 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
دبیر جانمدبیر جانم، تا این لحظه: 42 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
حسینحسین، تا این لحظه: 4 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
زنداداش نگارزنداداش نگار، تا این لحظه: 36 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 2 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
سالگرد عقد داداش محمد و زنداداش سمانهسالگرد عقد داداش محمد و زنداداش سمانه، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره
سالگرد عروسی داداش محمد و زنداداش سمانهسالگرد عروسی داداش محمد و زنداداش سمانه، تا این لحظه: 9 سال و 26 روز سن داره
سالگرد عقد داداش امیر و زنداداش فروزانسالگرد عقد داداش امیر و زنداداش فروزان، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره
سالگرد عروسی داداش امیر و زنداداش فروزانسالگرد عروسی داداش امیر و زنداداش فروزان، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره
سالگرد عقد داداش صادق و زنداداش نگارسالگرد عقد داداش صادق و زنداداش نگار، تا این لحظه: 3 سال و 17 روز سن داره

دنیای خاطراتم

پاییز🍁🍂

زندگی را ورق بزن هر فصلش را خوب بخوان با بهار برقص با تابستان بچرخ در پاییزش عاشقانه قدم بزن با زمستانش بنشین و چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش زندگی را باید زندگی کرد  آنطور که دلت می گوید. مبادا زندگی را دست نخورده  برای مرگ بگذاری...! سيمين بهبهانی #به_وقت_۲۳_آبان🍁🍂 @maryam_nzm1343 @frank.barooei @amir.barouei @sheibaniforouzan @samaeltej ...
23 آبان 1399

پاییز🍁🍂

پاییز را دوست دارم… ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺗﺐ ﮐﺮﺩﻩ! ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﻟﺮﺯ ﮐﺮﺩﻩ! ﺑﻐﻀﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ! ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ! ﻣﻦ، ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻭ ﻟﺮﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻢ! ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﻋﺮﻭﺱ ﺗﻤﺎﻡ ﻓﺼﻞ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ . ﯾﺎﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ؛ ﻟﻪ ﻧﮑﻨﻢ؛ ﺑﺮﮔﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﻧﻔﺲ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ ﺍﻡ ﻣﯽ ﻛﺮﺩﻧﺪ …!!!   ...
20 آبان 1399

پاییز ۹۹ 🍁🍂

پاییز وفادار ترین فصل خداست حافظه ی خیس خیابان های شهر را همیشه همراهی می کند لعنتی، هی می بارد و می بارد… و هر سال عاشق تر از گذشته هایش گونه های سرخ درختان شهر را می بوسد و لرزه می اندازد به اندام درختان و چقدر دلتنگ می شوند برگ های عاشق برای لمس تن زمین که گاهی افتادن نتیجه ی عشق است… ...
4 آبان 1399

پارک ملت🌲🌳

به نام خدا.... سلام به دوستان جانم امروز ۳۱ شهریور ماه بعدازظهر ساعتای ۶ و اینا به داداش صادق زنگ زدم و پیشنهاد دادم بهش که دوتایی #خواهر_برادر بریم پارک ملت و رفتیم و بعدشم رفتیم کیک بستنی خوردیم و اومدیم خونه و دایی حسینم و زندایی حسینم و اقا رضا(پسردایی حسینم) و لیلا خانم(عروس دایی حسینم) و مهدیه(دختردایی حسینم) اومده بودن خونمون ...
31 شهريور 1399

آرامگاه_فردوسی

به نام خدا.... سلام به دوستان جانم امروز ۲۱ شهریور ماه یک روز خوب و عالی دیگه رفتیم ارامگاه فردوسی و کلی عکس گرفتیم و ناهار و اونجا خوردیم و کلی بهمون خوش گذشت جای همگی شما دوستانِ عزیزدلم خالی بود ...
21 شهريور 1399

عکاسی📷

به نام خدا..... سلام به دوستان جانم امروزم اومدم با یک پست جدید. امروز ۱۶ شهریور ماه رفتم خونه ی دوست عزیزم الهه کاشف دوست دوران دبیرستانم(هنرستانم) و بهش گفتم بیاد ازم عکس بگیره و الهه هم که عاشق عکاسی و عکسایی که میگیره حرف نداره خلاصه که راضی بودم از عکاسیش البته الهه هم رشتش عین من کامپیوتره ولی عاشق عکاسیه و امسال کنکور داشت انشاالله موفق باشی رفیق دوست داشتنیه من اینم عکسایی که الهه ازمن گرفته : یه بار تو چشمات نگاه کردم بعد هرجا رو نگاه کردم فقط چشمای تو بود #به_وقت_۱۶_شهریور بگذار آبی ها و قرمز ها به جنگشان برسند من هنوز تکلیفم را با مشکی چشمانت معلوم نکرده ام #به_وقت_۱۶_شهر...
16 شهريور 1399

باغ وکیل آباد🌲🌳

بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه نام خدا .... سلام به دوستان جان امروز 31 مرداد ماه به پیشنهاد داداش صادقم با مامان و بابام و داداش صادقم رفتیم باغ وکیل از مسیر طرقبه رفتیم باغ وکیل آباد و ناهار و اونجا خوردیم و برگشتنا از یک مسیری رو تا جای خونمون خودم رانندگی کردم😍🚒 ...
31 مرداد 1399