معصومه باروئیمعصومه باروئی، تا این لحظه: 23 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره
وبلاگ عزیزموبلاگ عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 60 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
زنداداش سمانهزنداداش سمانه، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره
داداش محمدداداش محمد، تا این لحظه: 37 سال و 3 روز سن داره
داداش صادقداداش صادق، تا این لحظه: 35 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره
داداش امیرداداش امیر، تا این لحظه: 33 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره
زنداداش فروزانزنداداش فروزان، تا این لحظه: 32 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره
دبیر جانمدبیر جانم، تا این لحظه: 42 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره
حسینحسین، تا این لحظه: 4 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره
زنداداش نگارزنداداش نگار، تا این لحظه: 36 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 2 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره
سالگرد عقد داداش محمد و زنداداش سمانهسالگرد عقد داداش محمد و زنداداش سمانه، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره
سالگرد عروسی داداش محمد و زنداداش سمانهسالگرد عروسی داداش محمد و زنداداش سمانه، تا این لحظه: 9 سال و 28 روز سن داره
سالگرد عقد داداش امیر و زنداداش فروزانسالگرد عقد داداش امیر و زنداداش فروزان، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
سالگرد عروسی داداش امیر و زنداداش فروزانسالگرد عروسی داداش امیر و زنداداش فروزان، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره
سالگرد عقد داداش صادق و زنداداش نگارسالگرد عقد داداش صادق و زنداداش نگار، تا این لحظه: 3 سال و 19 روز سن داره

دنیای خاطراتم

پایان کلاس هفتم 😭😭😭

کلاس هفتم هم تموم شد .... تنها چیزی که ازش موند خاطرات خوبه به سلامتی خندیدنامون به سلامتی خرخونیامون به سلامتی خل بازیامون به سلامتی ادابازیامون تو زنگ تفریح به سلامتی تقلب کردنامون به سلامتی رفقای با معرفت که همشون تو اینجا ️ جادارن ...
21 خرداد 1393

تولد 13 سالگیم 😍

تولدم مبارک باشه ... یک سال دیگه گذشت ... منم یک سال دیگه بزرگ تر شدم یک سالی که نمیدونم توش واقعا تونستم بزرگ بشم یا نه ... تونستم همونی باشم که می خوام ... ؟ شاید اونجوری که میخواستم باشم نبودم اما یک سال بزرگتر شدم مرسی از داداشای گلم و زنداداش جونم #زنداداشم #داداش_محمدم #داداش_صادقم #داداش_امیرم و مامان و بابای گلم ...
6 بهمن 1392

تاسوعا و عاشورا 1390😍

به نــــــام خـــــدا ... سلام به دوستای گلم اومدم با اولین پست وبلاگم و یک عکس از تاسوعا و عاشورا امسال(تاسوعا و عاشورا 1390) که من و مامانم همراه با داداش امیرم رفتیم و برگشتنا هم من و مامانم با دایی حسینم اومدیم و وقتی رسیدم پسرخاله نجمم(محسن خالم) اومده بودند خونه ی ما . امیدوارم که خوشتون بیاد خودم و امیرحسین(نوه ی خاله نجمم)(نوه ی دایی هادیم) ️ ...
16 آذر 1390