مرور خاطرات مهر ماه😊
به نــــــــام خــــدا ...
سلام به دوستان گلم
اومدم بایک پست جدید و چندتا عکس
اول ازهمه شروع سال تحصیلی جدید که دوهفته ای ازش میگذرد و به کلاس اولی ها و همسن های
خودم تبریک میگم
️
عکس بنده درشروع سال تحصیلی جدید ودر روز اول مدرسه ها
واما روز یکشنبه(روز دوم شروع مدارس)و در مدرسه با نرم افزار اکسل کار کردیم و معلممون تکلیف
داداز توی کتاب که یک کارنامه رو طراحی کنیم
واما امروز هم حوصله سر رفته بود و بازنداداشم اوتلو بازی کردیم
️
واما یکم از خاطرات امروزم بگم که چه گذشت: صبح زود بیدارشدم ساعت6 یا 7بود. ساعت 8:30 دقیقه
رفتم حمام واز حمام که اومدم داداش حسینم اومده بودند وصبحانه هم نخورده بودم وساعت
های 10 یا 11 بود که داداش محمدم و زنداداش سمانه ام باهم اومدند به همراه بابام️ وباز
هم هنوز صبحانه نخورده بودم.وای که هنوز داداش محمدم نرسیده بود بابام و داداش حسینم و داداش
محمدم و داداش امیرم شروع کردند به حرف های سیاسی زدند وای خدا چقدر ازاين حرف های
سیاسی بدم مياد که همش میگن فلان رییس جمهور چکار کرده و...