معصومه باروئیمعصومه باروئی، تا این لحظه: 23 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
وبلاگ عزیزموبلاگ عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 60 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره
زنداداش سمانهزنداداش سمانه، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره
داداش محمدداداش محمد، تا این لحظه: 37 سال و 12 روز سن داره
داداش صادقداداش صادق، تا این لحظه: 35 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره
داداش امیرداداش امیر، تا این لحظه: 33 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره
زنداداش فروزانزنداداش فروزان، تا این لحظه: 32 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
دبیر جانمدبیر جانم، تا این لحظه: 42 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
حسینحسین، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره
زنداداش نگارزنداداش نگار، تا این لحظه: 36 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 3 سال و 4 روز سن داره
سالگرد عقد داداش محمد و زنداداش سمانهسالگرد عقد داداش محمد و زنداداش سمانه، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره
سالگرد عروسی داداش محمد و زنداداش سمانهسالگرد عروسی داداش محمد و زنداداش سمانه، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره
سالگرد عقد داداش امیر و زنداداش فروزانسالگرد عقد داداش امیر و زنداداش فروزان، تا این لحظه: 5 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
سالگرد عروسی داداش امیر و زنداداش فروزانسالگرد عروسی داداش امیر و زنداداش فروزان، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره
سالگرد عقد داداش صادق و زنداداش نگارسالگرد عقد داداش صادق و زنداداش نگار، تا این لحظه: 3 سال و 28 روز سن داره

دنیای خاطراتم

عکس های امروز ....

1396/4/5 22:50
نویسنده : معصومه باروئی
234 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا ...


عید فطر ضیافتی است برای پایان این میهمانی
عید فطر پاداش افطارهای خالصانه و بجاست
عید فطر قبولی انفاقهای به قصد قربت است
عید فطر پایان نامه دوره ایثار و گذشت است


سلام به همه ی شما دوستان گل وعید سعید فطر رو تبریک میگم به همتون واینکه اومدم

چندتا عکس از خودم بگذارم که مربوط میشه به مروز که رفته بودیم توت جمع کنیم.
خاطره ی امروزم: صبح که ازخواب بیدار شدم داداش امیرم به من خبرداد که داداش حسینم

می خواد بیاد خونمون و منم سریع از خواب بیدار شدم و صبحانم رو خوردم و بعدش داداش

حسینم اومد و ساعت های 11 بود که داداش محمدم و زنداداش سمانه ام اومدن خونمون و

چنددقیقه ای صحبت کردند ورفتیم توی کوچمون و کلی عکس گرفتیم و بعدش اومدیم خونمون

و اومدیم دوز بازی کردیم من و مامانم وزنداداشم وداداش امیرم و داداش محمدمم فوتبال بازی

کردند.
 

پسندها (4)

نظرات (1)

سیما
11 تیر 96 18:10
سلام معصومه جان عکسات مثل عکس های آتلیه ای خیلی عالی شده/
معصومه باروئی
پاسخ
سلام ممنون سیما جان