معصومه باروئیمعصومه باروئی، تا این لحظه: 23 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
وبلاگ عزیزموبلاگ عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 60 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره
زنداداش سمانهزنداداش سمانه، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره
داداش محمدداداش محمد، تا این لحظه: 37 سال و 7 روز سن داره
داداش صادقداداش صادق، تا این لحظه: 35 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره
داداش امیرداداش امیر، تا این لحظه: 33 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره
زنداداش فروزانزنداداش فروزان، تا این لحظه: 32 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره
دبیر جانمدبیر جانم، تا این لحظه: 42 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
حسینحسین، تا این لحظه: 4 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره
زنداداش نگارزنداداش نگار، تا این لحظه: 36 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
رادمهررادمهر، تا این لحظه: 2 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره
سالگرد عقد داداش محمد و زنداداش سمانهسالگرد عقد داداش محمد و زنداداش سمانه، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره
سالگرد عروسی داداش محمد و زنداداش سمانهسالگرد عروسی داداش محمد و زنداداش سمانه، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره
سالگرد عقد داداش امیر و زنداداش فروزانسالگرد عقد داداش امیر و زنداداش فروزان، تا این لحظه: 5 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره
سالگرد عروسی داداش امیر و زنداداش فروزانسالگرد عروسی داداش امیر و زنداداش فروزان، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
سالگرد عقد داداش صادق و زنداداش نگارسالگرد عقد داداش صادق و زنداداش نگار، تا این لحظه: 3 سال و 23 روز سن داره

دنیای خاطراتم

تولد ۲۰ سالگیم🎂🎁🎈

یه سال دیگه هم گذشت ... اولش همه شکل هم هستیم کوچولو و کچل ... حتی صداهامونم شبیه همدیگست با اولین گریه بازی شروع میشه هی بزرگ میشیم بزرگ و بزرگتر اونقدر بزرگ که یادمون میره یه روز کوچولو بودیم دیگه هیچ چیزمون شبیه به هم نیست حتی صداهامون گاهی با هم می خندیم گاهی به هم! گاهی دوست می داریم گاهی متنفر می شویم! یه سال دیگه گذشت یکی میگه یه سال دیگه بیهوده گذشت یکی میگه یه سال بزرگتر شدم یکی میگه یه سال پیرتر شدم یکی میگه یه سال دیگه تجربه کسب کردم یکی میگه یه سال به مرگ نزدیکتر شدم یکی هم اصلا براش مهم نیست و هیچی نمیگه یه سال دیگه هم گذشت و باید صفحه سفید دیگری که پیش روم گذاشتنو پر کنم خدا کند آخرسال رو سفید ب...
6 بهمن 1399

نعمت‌های واقعی زندگی ما❤️ ❤️

«نعمت‌های واقعی زندگی ما خود را به شکل درد، کمبود و ناامیدی نشان می دهند. ولی اگر صبور باشیم، به زودی این رنج‌ها و کمبود‌ها و ناامیدی‌ها برکت خود را به ما نشان خواهند داد.» جوزف ادیسون از همین جا شروع میشه داستان یک زندگی جدید ................. این عکس یعنی یه تولد ، یه هدیه آسمونی که قراره اتفاق بیفته . این یعنی شروع یک زندگی جدید بله دوستان درست فهمیدید من دارم دوباره عمه میشم و عشقولی دوم عمش پسره ️ ...
16 آذر 1399

۹ سالگیــــــــــــــــــــــــت مبــــــــــــــــــــــــــــارک وبلاگ دوست داشتنی من

سلام. شونزدهم آذر 99 نُه سالگی وبلاگمه.  وبلاگ دوست داشتنی من همدم لحظات من یاداور خاطرات قشنگ من ۹ سالگیــــــــــــــــــــــــت مبــــــــــــــــــــــــــــارک ۹ ساله که وبلاگ دارم و خاطراتم و توش ثبت میکنم 😍😍 ...
16 آذر 1399

پاییز🍁🍂

زندگی را ورق بزن هر فصلش را خوب بخوان با بهار برقص با تابستان بچرخ در پاییزش عاشقانه قدم بزن با زمستانش بنشین و چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش زندگی را باید زندگی کرد  آنطور که دلت می گوید. مبادا زندگی را دست نخورده  برای مرگ بگذاری...! سيمين بهبهانی #به_وقت_۲۳_آبان🍁🍂 @maryam_nzm1343 @frank.barooei @amir.barouei @sheibaniforouzan @samaeltej ...
23 آبان 1399

پاییز🍁🍂

پاییز را دوست دارم… ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺗﺐ ﮐﺮﺩﻩ! ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﻟﺮﺯ ﮐﺮﺩﻩ! ﺑﻐﻀﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ! ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ! ﻣﻦ، ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻭ ﻟﺮﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻢ! ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﻋﺮﻭﺱ ﺗﻤﺎﻡ ﻓﺼﻞ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ . ﯾﺎﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ؛ ﻟﻪ ﻧﮑﻨﻢ؛ ﺑﺮﮔﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﻧﻔﺲ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ ﺍﻡ ﻣﯽ ﻛﺮﺩﻧﺪ …!!!   ...
20 آبان 1399

پاییز ۹۹ 🍁🍂

پاییز وفادار ترین فصل خداست حافظه ی خیس خیابان های شهر را همیشه همراهی می کند لعنتی، هی می بارد و می بارد… و هر سال عاشق تر از گذشته هایش گونه های سرخ درختان شهر را می بوسد و لرزه می اندازد به اندام درختان و چقدر دلتنگ می شوند برگ های عاشق برای لمس تن زمین که گاهی افتادن نتیجه ی عشق است… ...
4 آبان 1399