نیمه شعبان مبارک🤩
به نام خدا....
سلام امروز اومدم با یه پست و خاطره ای از جشن نیمه ی شعبان امسال که با مامان رفتیم روستای آبا و اجدادیمون خیرآباد مهولات...
۱۴ اسفند صبح با مامان با اتوبوس حرکت کردیم سمته ترتب حیدریه و رفتیم خونه ی دایی هادیم بعد از ناهار من و مامان و زندایی و مرضیه(دختردایی هادی)(مامان امید و آیدا) و اسماعیل آقا(شوهر مرضیه) (بابای امید و آیدا) رفتیم سرخاک دایی هادیم به مناشبت شب های چراغ برات ...
خلاصه فرداش یعنی ۱۵ اسفند ماه خونه ی خواهرِ زنداییم هم روضه بود به مناسبت سالگر فوتِ دخترشون و هم مولودی به مناسبت نیمه ی شعبان خلاصه بعد از مجلس برگشتیم خونه ی دایی هادیم و بعداز ناهار با دخترخاله و پسرخاله ی مامان حرکت کردیم سمته خیرآباد و قبلش هم رفتیم سر خاکه دایی هادیم... وقتی رسیدیم خیراباد هم اول رفتیم سرخاک ها و بعدش رفتیم خونه ی خاله زهرام(خونه ی خیرابادشون) خلاصه شب رو خونه ی خاله زهرا بودیم
و فرداش یعنی روز ۱۶ اسفند صبح مامان و خاله زهرا و مرضیه(دخترخاله زهرام) رفتن هیئت برای درست کردن جوجه هایه شب چون شب تو مدرسه ی خیرآباد جشنه نیمه ی شعبان برگزار میشد خلاصه منم بعداز اینکه صبحانه خوردم رفتم هیئت.. و خاله نجمه هم بعداز ظهر اومدن خیرآباد و به من زنگ زدن که با مامان بریم خونشون و از اونجا با خاله نجمه و مامان رفتیم باغِ خاله و سبزی جمع کردیم و بعد از اینکه سبزی جمع کردیم رفتیم خونه و آماده شدیم و رفتیم مدرسه برای برگزاری جشنه نیمه ی شعبان که عالی برگزار شد🥺😍👌 حتی از صدا و سیمای خراسان رضوی اومدن و از جشنه نیمه ی شعبانِ خیرآباد مستند گرفتند و روز ۱۸ اسفند شب ساعت ۷ از شبکه ی خراسان رضوی پخش شد مستندش😍
حیاط باصفای خونه ی دایی هادی😍مثل ندارد باغِ امیدش😍👌
باغ خاله نجمه 😍
باغ خاله نجمه
آش رشته😍