معصومه باروئیمعصومه باروئی، تا این لحظه: 23 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره
وبلاگ عزیزموبلاگ عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 60 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره
زنداداش سمانهزنداداش سمانه، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره
داداش محمدداداش محمد، تا این لحظه: 37 سال و 8 روز سن داره
داداش صادقداداش صادق، تا این لحظه: 35 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره
داداش امیرداداش امیر، تا این لحظه: 33 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره
زنداداش فروزانزنداداش فروزان، تا این لحظه: 32 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره
دبیر جانمدبیر جانم، تا این لحظه: 42 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره
حسینحسین، تا این لحظه: 4 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره
زنداداش نگارزنداداش نگار، تا این لحظه: 36 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره
رادمهررادمهر3 سالگیت مبارک
سالگرد عقد داداش محمد و زنداداش سمانهسالگرد عقد داداش محمد و زنداداش سمانه، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
سالگرد عروسی داداش محمد و زنداداش سمانهسالگرد عروسی داداش محمد و زنداداش سمانه، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
سالگرد عقد داداش امیر و زنداداش فروزانسالگرد عقد داداش امیر و زنداداش فروزان، تا این لحظه: 5 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره
سالگرد عروسی داداش امیر و زنداداش فروزانسالگرد عروسی داداش امیر و زنداداش فروزان، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره
سالگرد عقد داداش صادق و زنداداش نگارسالگرد عقد داداش صادق و زنداداش نگار، تا این لحظه: 3 سال و 24 روز سن داره

دنیای خاطراتم

رنگین کمان🌈

1399/4/26 22:56
نویسنده : معصومه باروئی
260 بازدید
اشتراک گذاری

همه چیز اگر کمی تیره می نماید باز روشن می شود زود
تنها فراموش نکن این حقیقتی است،
بارانی باید تا که رنگین کمانی برآید!
ولیموهایی ترش تا که شربتی گوارا فراهم شود
وگاه روزهایی در زحمت تا که از ما انسانهایی تواناتر بسازد
خورشید دوباره خواهد درخشید ،زود خواهی دید…
#به_وقت_۲۶_تیر

پسندها (24)

نظرات (5)

🖤☠️𝑵𝒂𝒔𝒓𝒊𝒏🖤☠️𝑵𝒂𝒔𝒓𝒊𝒏
27 تیر 99 23:05
واااااااااي چه قشنگ😍🤑
معصومه باروئی
پاسخ
فدات😘چشمات قشنگ میبینه عزیزم❤️

28 تیر 99 22:20
خیلی قشنگ نوشتید😍😍اصلا ادمو میبره به یک دنیای دیگه موقع طلوع آفتاب تاریکی یواش یواش دستاشو از رو صورت آسمون بر میداره مه کنارمیره یه مزرعه ی قشنگ یه باغچه پر گلای بنفشه اصلا بگو یه جنگل پر درختای سرو و بید مجنون کنار دریا یا یه باغ این آخری بهتره پر از درختای لیمو پر عطر لیموترشای تازه قاچ خورده زیر یه درخت دراز کشیدی یه کتاب یا یه بوم نقاشی اصلا هرچی که دوست داری بگو بافتنی بگو پارچه یا موبایلت یا چوب خیس دستتو با لبه ی کاغذ بریدی ترشی لیمو دردتو بدتر میکنه ولی تو این دردو دوست داری این دردو دوست داری چون پر از آرامشه پر تضاده دنیات پره انکاره پر انکار درد و رنج دنیات با رنج بیگانه نیست ولی رنجتم قشنگه دردتو دوست داری چون مزه لیمو میده یه نفر مهم نیست کی مادرت دوستت برادرت عشقت با یه لیوان شربت وسوسه کننده از در کلبه قصر اصلا بگو یه خونه ی بزرگ یا یه اتاقک کوچیک میاد کنارت میشینه یکم گپ میزنید درمورد عشق فلسفه مهم تر از همه خدا به اسمون نگاه میکنی هوا گرگ و  میشه حس میکنی خدا بغلت کرده 😍😍دمت گرم بابت این همه حس خوبی که با نوشتت بهم دادی خوشحال میشم به وبم سر بزنی💛💛
معصومه باروئی
پاسخ
مرسی از این همه لطف و مهربونیتون😍😍😍😍😍😍😍😍شما لطف داری عزیزم😘❤️
نرگسنرگس
9 مرداد 99 19:36
چه خوشگل !!! با اینکه زیاد رنگین کمون دیدم ، ولی باز هم هر بار که می بینمش برام قشنگ و باورنکردنیه !!!
معصومه باروئی
پاسخ
ممنون چشماتون خوشگل میبینه😘❤️
🖤☠️𝑵𝒂𝒔𝒓𝒊𝒏🖤☠️𝑵𝒂𝒔𝒓𝒊𝒏
16 مرداد 99 14:13
پست نميزارين؟😘
معصومه باروئی
پاسخ
پست جدید که دارم ولی هنوز فرصت نکردم بزارم😔، فکرکنم از تنبلیه که فرصت نمیکنم بزارم😅😂
🖤☠️𝑵𝒂𝒔𝒓𝒊𝒏🖤☠️𝑵𝒂𝒔𝒓𝒊𝒏
16 مرداد 99 18:24
😂😂😂😘
معصومه باروئی
پاسخ
سعیم رو میکنم امشب بزارم ولی اگه نشد بزار بپای همون تنبلیه😂😂😂🤣🤣😅😅😅