سینما😍
به نام خدا ....
امروز ۲۶ آذر ماه ۹۸ و از چند هفته ی پیش بادوستای عزیزم طاهره و فاطمه و آرزو قرارگذاشتیم بریم سینما و دیروز که داشتم از دانشگاه میومدم به سمت خونه دیدم توی گروه تلگرامی ای که من و فاطمه و آرزو و طاهره توش هستیم طاهره گفت فردا (امروز) بریم سینما و منم چون از قبلش قرارگذاشته بودم برم خونه ی دوستم الهه کاشف تو گروه به طاهره گفتم تاساعت ۸ شب خبر میدم، خلاصه شب هم که رسیدم خونه مجیدآقا(پسردایی هادیم) و خانمشون زهره خانم(دخترخاله نجمم)(عروس دایی هادیم) وآقا مجتبی(پسرخاله نجمم) و عمه فاطمه ی زهره خانم و آقامجتبی(خواهر شوهرخالم) و ستاره و سحر و امیرحسین اومدن خونمون و اینم بگم که مجیدآقا خونشون تا پریسال بیرجند بود و پارسال خونشون رو آوردن تربت حیدریه و از همین شنبه ای که گذشت خونشون رو آوردن مشهد خلاصه منم به طاهره خبردادم که میام سینما وفقط فاطمه نتونست بیاد و منم همون شب بلیط سینما رو گرفتم و رفتیم سینمای ویلاژ توریست و فیلم چشم و گوش بسته رو دیدیم و بعداز سینماهم رفتم به سمت خونه ی الهه کاشف
معجزه ای وجود دارد که دوستی نامیده می شود و در میان دل اقامت دارد ؛ شما نمی دانید که چگونه بوجود می آید و چگونه آغاز می شود
اما شادمانی که برایتان به ارمغان می آورد همیشه موهبتی خاص می بخشد و شما متوجه می شوید که دوستی ارزشمندترین نعمت خداوند است !
#سینما_ویلاژ_توریست
#چشم_و_گوش_بسته