یه دورهمی خانواده گی 😊😍❤️
یک روز عالی 20 تیرماه 1398 که کل بچه ها و داماد ها و عروس ها و نوه ها و نتیجه ها ی پدر بزرگم(بابای مامانم) دور هم دیگه جمع شدیم و کلی خوش گذشت مخصوصا به نوه های خاله هام و دایی هام و البته جای داداش محمدم و زنداداش سمانم و حسین عزیز دل عمش(بچه ی داداش محمدم) خالی بود) آخه چون 5 روزی از به دنیا اومدن حسین میگذشت و زنداداش سمانمم چون سزارین کردن شرایطش رو نداشتن که بیان و انشاالله دورهمی بعدی که میافته توی شهریور ماه اون موقع انشاالله میتونند بیان
و دیشب (1398/4/20) این دورهمی توی باغ محسن آقا پسردایی احمدم (بابای صالح و محمد و فاطمه) برگزار شد و توی باغشون استخر داشتن و مرداهم توی استخر کلی شنا کردن از جمله داداش صادقم و داداش امیرم
وخانواده ی ماهم که من بودم ومامان و بابام و داداش صادقم و داداش امیرم و زنداداش فروزانم
و طبق صحبتی که دایی هام و خاله هام کردند برای این دور همی که انشالله ادامه دار باشه قرار شده نفری 10 تومن جمع کنند و لی برای بچه هایی که زیر سه سال سن دارند 10 تومن پول لازم نیست داده بشه و خلاصه دور همی بعدی اونجوری خاله نجمم گفتند خونه ی دایی هادیم قرار برگزار بشه که فکر کنم اونجا کنسل بشه چون فاطمه(دختردایی هادیم) قراره بچش به دنیا بیاد و بچش هم دختره و اسمش درسا هست، و چون خونه ی دختردایی تهران هست داییم هم قطعا میرن تهران و احتمالا میافته خونه ی دایی مهدیم
حالا بریم سراغ عکس های دیروز بنده توی باغ محسن آقا
پ ن : محسن آقا (پسردایی احمدم) مدیر کل تامین اجتماعی کل خراسان رضوی هستند،که اگه توی اینترنت سرچ کنید(سید محسن نظام خیرآبادی ) عکسشون میاد
فقط با عشق می فهمی که رنگ آسمان آبی ست فقط باعشق می فهمی خدا هم دردلت جاری ست شکارت لحظه ها می شن شکار از لحظه ها می شی نخورده مست می شی تازه می فهمی چه غوغایی ست