دنیای خاطراتم

دوچرخه سواری😍🥺🚲 #به_وقت_۲۹_فروردین🌺🌸 ...

گفتم یه پست دلی و آنلاین از حرم امام رضا براتون بزارم شمارم با این حال و هوا شریک کنم❤ حال و هوای اینجا الان وصف شدنی نیست هر حاجتی داری همینجا بنویس و ازش بخواه❤ #به_وقت_۱۷_فروردین_۱۴۰۲🌺🌸 ...

بیخیالِ تمامِ حرف های پشت سرمان ، همین که هستی ، همین که این همه خوب، با چند کلمه کنارِ گوشم از حرف های شیرینت ، لبخند روی لبم ماندنی میشود، همین که قدر حضور هم را میدانیم. با تمام وجود از بودنت کیف میکنم، با "تو"من ، نه نگران رفتن های بی هوا ، " برای پیدا کردنت از میانِ این همه نماندن ،  زمین و زمان را به هم گره زدم تا با خیال راحت ، برای یک عمر حِس کنم حال خوشِ بودنت را "  الهه جانم تولدت مبارکه خودت و خودم و بقیه...🎁🎂🎈 خلاصه بدون عاشقتم الهه گل من خواهر من سنگ صبور غم هام💙❤️❤️ #به_وقت_15_فروردین🌺🌸 ...

گره 13 از زندگيت بازشود، نغمه عشق... به آهنگ دلت سازشود، سوسن و سنبل و مريم همه تقديم شما، ... اين بهار و صد بهارت با گل آغاز شود🌱 سیـزده تـون مبارک!🌱 #به_وقت_۱۲_فروردین_۱۴۰۲🌺🌸 دور بادام 😍 ...

تنها خداست که میداند(( بهترین)) چگونه در زندگیت معنا میشود! من در سال نو آن بهترین را برایت آرزو میکنم نوروزتان مبارک #به_وقت_۱_فروردین_۱۴۰۱🌸🌺 ...

برایت آرزو دارم هر برگی از این تقویم حَوِل حالنا باشد برایِ احسَن الحالت... یا‌مُقَلِبَ القُلوبِ والاَبصار یا مُدَبرِ الیلِ و النهار یا مُحول الوحل و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال برای همه مان قلب روشن و آرام آرزو‌میکنم سلامتی و حالِ خوب و برکت و دلخوشی های ریز و درشت و لبخند هایی به پهنای صورت هامان برای همه مان مهربانی بیشتر میخواهم و آرزوهایی که آروز نمانند و اشک های از سر شوق و دوست داشتن و دوست داشته شدن و اجابت آنچه در دل است برای همه مان... آمین🙏🙏 سال نو مبارک🌼🌼🌼 #سال_نو_مبارک🌸🍃 #بماند_به_یادگار_از_نوروز_۱۴۰۲📸 ...

به نام خدا.... سلام امروز اومدم با یه پست و خاطره ای از جشن نیمه ی شعبان امسال که با مامان رفتیم روستای آبا و اجدادیمون خیرآباد مهولات... ۱۴ اسفند صبح با مامان با اتوبوس حرکت کردیم سمته ترتب حیدریه و رفتیم خونه ی دایی هادیم بعد از ناهار من و مامان و زندایی و مرضیه(دختردایی هادی)(مامان امید و آیدا)  و اسماعیل آقا(شوهر مرضیه) (بابای امید و آیدا)  رفتیم سرخاک دایی هادیم به مناشبت شب های چراغ برات ... خلاصه فرداش یعنی ۱۵ اسفند ماه خونه ی خواهرِ زنداییم هم روضه بود به مناسبت سالگر فوتِ دخترشون و هم مولودی به مناسبت نیمه ی شعبان خلاصه بعد از مجلس برگشتیم خونه ی دایی هادیم و بعداز ناهار با دخترخاله  و پسرخاله ی مامان حرکت ...