فصل پاییز و برگ های حیاطمون
به نــــــــــــــــــــــــــــــــام خــــــــدا ...
یک روز خوب دیگه و حیاط خونمون و برگ های رنگارنگ پاییزی درختامون و همراه با عکاسی زنداداش سمانم و از همه مهم تر هم کاری
بنده در ایستادند و ژست گرفتن و کمک کردن به زنداداشم که عکس های قشنگی از آب در بیاد
بهار من ! بپذیرم به شعر پاییزی
غزل غزل به فدایت اگرچه ناچیز است
هنوز بوی تو دارد هوای شعر و غزل
خوشا که شعر تو همچون شکوفه نوخیز است
پ ن : ممنون از عکاس عزیز که همیشه عکس های قشنگی میگیرند 😚😍❤
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی